عافیت باشه نازگلم ( 2 ).....
امروز بازم خودم بردمت حمام.البته چون یه کوچولو آسمون صدا میداد میترسیدم برق بره و شما با سر و صورت کفی تو حمام بمونی زود آوردمت بیرون و دیگه توی حمام ازت عکس ننداختم.شرمنده که دیر به دیر میبرمت آخه دست تنها بودم امشب بابایی شبکار بود و مامانی سکینه اومده پیشمون ، منم از فرصت استفاده کردم و بردیمت حمام.تو حمام خیلی خانوم بودی.آب بازی دوست داری فقط آخراش یه کوچولو صدات در میاد.وقتی لباستو پوشیدم ازت عکس انداختم . دیگه بعد حمام نمیخوابی اینم خنده های بعد حمام.تازه شارژ شدی: قربون اون لبات بشم که ایطوری میکنیشون: میمیرم واسه این قیا...
نویسنده :
مامان مینا
22:40